خاقانات غربی ترک
خاقانات غربی ترک یا خاقانی غربی خاقاناتی بودند در آسیای میانه که در اثر منشعب شدن خاقانات ترک، در قرن هفتم میلادی بوجود آمدند. تأسیس این خاقانات در سال ۶۰۰ میلادی و انقراض آن در سال ۶۵۹ میلادی بود.
در سدهٔ پنجم میلادی، پانصد خانواده یا قبیلهٔ آشینا، (به انگلیسی: Ashina)، در شمال چین با هم متحد شدند. در آغاز زبان مغولی را بعنوان زبان مشترک خویش برگزیدند ولی تا اواسط سدهٔ ششم میلادی، افراد قبایل آشینا به زبان ترکی سخن میگفتند. چینیان اتباع خانهای آشینا را «تو کیو» میگفتند. این نکته را باید متذکر شد که چینیان در زبان خود مخرج «ر» ندارند. واژهٔ ترک به معنای نیرومند و استوار است.
این قبایل در دامنهٔ کوههای اورال چنان در طول زمان با هم جوش خوردند که صد سال بعد به سال ۵۶۴ میلادی، مجموعهٔ واحدی را تشکیل میدادند که آنان را ترک باستان و یا تورکیوت نامیدهاند. ترکان در مدتی کوتاه سرزمین وسیعی را به تصرف درآوردند و تا مرزهای ایران پیش تاختند. به سبب اختلافاتی که بین خاقانات ترک بوجود آمد در جنگی که از سال ۶۰۰ تا ۶۰۳ میلادی بطول انجامید، خاقانات ترک به دو خاقانات غربی و شرقی بخش شدند.
اندکی بعد رقابت و دشمنی میان دو خاقانات شرقی و غربی پدید آمد. امپراتوری چین که خاقانات ترک شرقی را دشمنی خطرناک میشمرد، راه اتحاد با خاقانات ترک غربی را در پیش گرفت. همچنین خاقانات ترک غربی روابط دوستانهای با امپراتوری بیزانس داشت و دشمن ساسانیان بشمار میآمد.
مناسبات خاقانات ترک غربی و حاکمان محلی
در ابتدا سیاست ترکهایی که آسیای میانه را اشغال کرده بودند از سیاست هیتالیان تفاوت قابل ملاحظه ای نداشت یعنی آنان به حاکمان محلی باج و مالیات میبستند. خاندان سلطنتی پیشین و قواعد و موازینی که در ایام گذشته، هنوز در محلات متداول بود، تغییر نپذیرفت ولی تدریجاً وضعیت تغییر کرد و ترکها در آسیای میانه نظام ادارهٔ امور را فرا گرفتند. اعیان و اشراف ترک در حرص و طمع افتادند و والی ناحیهٔ چاچ (تاشکند کنونی) را کشته، به جای او «داله» نام ترک را نشاندند. در سال ۶۱۸ میلادی در عهد تونشخو یا تون جبغو خان حاکم خاقانات ترک غربی اصلاحاتی اعلان گردید که طبق آن خاقان مذکور تمام حاکمان محلی را والیان خود خوانده، به همهٔ آنها عنوان داد. در سیاست او زوری با زاری توأم استفاده میشد مثلاً یکی از تواناترین حاکمان سمرقند را به دامادی خود درآورد. زمانی که سپهسالار ایران سمبات بگراتونی به هیتالیان حمله برد، تونشخو به مدد آنان آمد و پادگان ایرانی مجبور به عقب نشین شد. بدین ترتیب تمام تخارستان از سلطهٔ ساسانیان خارج شد.[۳] گرفتاریهای خسرو پرویز شاه ساسانی و پیکارهای او در غرب و مقاومت شدید دولت روم شرقی سبب شده بود که وی نتواند چنان که باید به اقدامات لازم در امور مرزهای شرقی دست زند. بدین روال طی سالهای ۶۲۰ تا ۶۳۰ میلادی، مرزهای شرقی ایران بیدفاع ماند.[۴] آنچه در مآخذ آوردهاند که تونشخو فارس را اشغال کرد به همین معنی میباشد. سپس تونشخو جنوب افغانستان را تسخیر کرد و به همین ترتیب تمام شمال و غرب پاکستان معاصر به تصرف ترکها درآمد یا حداقل به ترکها مطیع گردید. تونشخو در سال ۶۳۰ میلادی وفات یافت. بعد از مرگ او وضعیت خاقانی غربی ترک بیثبات شد و جنگ و جدال، آشوب و فتنه بین اشراف بر سر نواحی زراعت پرور آسیای میانه فلاکت بسیاری آورد و تاراج و غارت و تاخت و تاز ابعاد گسترده پیدا کرد، مثلاً والی فرغانه کشته شد و در شمال فرغانه والیان ترک به سر کار آمدند. به سبب اوضاع داخلی و خارجی سیاسی، خاقانات غربی ترک بطور کامل منقرض گردیدند.
در سال ۶۵۹ میلادی، خاقانات غربی، توسط امپراتور چین از بین رفته و دیگر هرگز سر برنیافراشت.
جنگهای ایران با خاقانات ترک غربی
در سال ۶۱۹ میلادی، خاقانات غربی ترک، به شهر بلخ که متعلق به ایران بود، حمله کرد ولی پس از مدتی به عقب رانده شدند. این جنگ دومین جنگ ایران و ترکان نامیده میشود.
در سال ۶۲۶ تا ۶۲۹ میلادی، در طی سومین جنگ ایران و ترکان، خاقانات ترک غربی که با هراکلیوس، امپراتور بیزانس متحد شده بودند، توانستند با موفقیت قفقاز را تصرف کنند.
منابع
- رضا، عنایت الله. ایران و ترکان در روزگار ساسانیان. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۵
- ویکیپدیای انگلیسی